تاریخ انتشار ۳ شهریور ۱۳۹۳
عنوان انگلیسی Supply Chain and Value Chain Management System

 

فناوری‌های اینترنتی قابلیت بهبود بخشی گستره‌ی وسیعی از فرآیندهای کسب‌وکار را دارند به طوری که انتخاب جایگاه و زمان مناسب استفاده از این فناوری‌ها برای مدیران بسیار چالش‌برانگیز است. به همین دلیل با اینکه حدود یک دهه از ظهور اینترنت در ایران می‌گذرد و هم‌اکنون در ایران ده‌ها میلیون کاربر اینترنتی داریم، هنوز تجارت الکترونیکی جای‌گاه شایسته‌ی خود را در کشور پیدا نکرده‌است.

اکثریت قریب به اتفاق بنگاه‌های ایرانی حضور مناسبی در وب ندارند و حضور آن‌ها در وب با حضور آن‌ها در دنیای واقعی معمولا چنان تفاوت دارد که تصویر ناهمگون ایجاد شده، به دیدگاه مشتری نسبت به بنگاه، آسیب می‌زند. استفاده از اینترنت در عمده‌ی موارد بسیار محدود و ابتدایی است (اطلاع‌رسانی از طریق وبسایت، بازاریابی از طریق ایمیل) این در حالی است که ظرفیت‌های این زیرساخت حتی با وجود ابهامات قانونی‌ای که در حوزه تجارت الکترونیکی ایران وجود دارد بسیار بیش از این است.

valueChain

به نظر می‌رسد علت اصلی این مشکل در حوزه تجارت الکترونیکی، تغییر ابزار تجارت پیش از رخ دادن تغییر دیدگاه در صاحبان کسب و کار است. با تجارت الکترونیکی نباید صرفا به عنوان مهاجرت از ابزارهای سنتی به ابزارهای مدرن برخورد کرد،‌ بلکه تجارت الکترونیکی در اصل مهاجرت از یک دیدگاه بن‌گاه-محور به یک دیدگاه مشتری-محور است.

مدیریت زنجیره‌ی ارزش یکی از حوزه‌های حائز اهمیتی است که در راستای افزایش ارزش برای مشتری ایجاد شده‌است و الکترونیکی شدن در این حوزه امکانات فراوانی برای یک بنگاه فراهم می‌کند.

زنجیره ارزش

زنجیره‌ی تأمین و زنجیره‌ی ارزش هر دو از شرکت‌هایی تشکیل می‌شوند که در راستای رساندن یک کالا/خدمت به مشتری کار می‌کنند. به مجموعه‌ی واحدهای تجاری که در جریان کالا/خدمت از تأمین‌کننده به مشتری نقش ایفا می‌کنند زنجیره‌ی تأمین گفته می‌شود. مدیریت زنجیره‌ی تأمین به بهینه ساختن این جریان و کاهش هزینه‌های ناشی از حلقه‌های واسطه می‌پردازد. در مقابل، زنجیره‌ی ارزش تمرکز را از تأمین‌کننده به مشتری انتقال می‌دهد و مشتری را منبع ارزش می‌داند. می‌توان گفت تفاوت اصلی زنجیره‌ی تأمین و زنجیره‌ی ارزش در جهت جریان است. «ارزش» تجربه‌ای سابجکتیو است که از مشتری جریان پیدا می‌کند و به دیگر حلقه‌ها می‌رسد. در حالی که در زنجیره‌ی تأمین ما جریان رسیدن کالا/خدمت از تأمین‌کننده‌ها به مشتری‌ها را بررسی می‌کنیم.

زنجیره‌ی ارزش در سطح یک صنعت، همکاری راهبردی و طولانی مدت تعدادی سازمان برای تحقق اهداف خاص بازار و در راستای انتفاع همه‌ی لینک‌های موجود در زنجیره است. به عبارت دیگر، زنجیره ارزش در سطح صنعت، نظام بزرگ‌تری از فعالیت‌ها، که زنجیره تأمین واحد مورد نظر بخشی از آن است، در نظر گرفته می‌شود. وقتی یک واحد کسب و کار کالایی را به مشتری می‌رساند، همین مشتری ممکن است آن کالا را به عنوان ماده‌ی اولیه در زنجیره تأمین خود استفاده کند. با علم به این که تمام واحدهای کسب و کار در یک صنعت خاص به چه صورت فعالیت‌های خود را انجام می‌دهند، مدیران می‌توانند فرصت‌های تازه‌ای برای کاهش هزینه‌ها، افزایش کیفیت محصول و … پیدا کنند.

value

تا وقتی که فقط زنجیره‌ی تأمین را در نظر بگیریم تنها در تراکنش‌هایی وارد می‌شویم که در آن‌ها طرفین مستقل از یک‌دیگر چانه‌زنی می‌کنند و قیمت‌‌ها تابع بازار هستند. چرا که وقتی دو فرد/بن‌گاه با منافع مستقل وارد تراکنش می‌شوند، برای یکی پایین‌ترین قیمت ممکن مطلوب است و برای دیگری بالاترین قیمت ممکن. همین مسأله منجر به این می‌شود که قیمت مورد توافق در چنین تراکنشی معمولا نزدیک به ارزش کالا/خدمت مورد نظر در بازار باشد. اما زنجیره‌ی ارزش فضایی که توصیف کردیم را به فضایی هم‌کارانه تغییر می‌دهد که در آن منافع دوطرفه مطرح می‌شوند. نکته‌ی کلیدی در زنجیره‌ی ارزش، افزودن ارزش هم به مشتری نهایی هم به دیگر حلقه‌های زنجیره است.

زنجیره‌ی ارزش می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد:دریافت سفارش از مشتری، ارضاء تقاضاهای مشتری، تعریف کردن کالا/خدمتی تازه،… هر کالا یا خدمت در یک نظام ارزش جای می‌گیرد. برای شناختن این نظام ارزش، ورودی‌های واحد کسب و کار مورد نظر را در نظر می‌گیریم و طی یک حرکت عقب‌گرد، تأمین‌کنندگان تأمین‌کنندگان‌مان و سپس تأمین‌کنندگان تأمین‌کنندگان تأمین‌کنندگان‌مان و… را شناسایی می‌کنیم. بعد از آن مشتری‌های کالا یا خدمت واحد کسب و کار مورد نظر را در نظر می‌گیریم و طی یک حرکت جلو‌رونده مشتری‌های مشتری‌هامان و… را شناسایی می‌کنیم.

مرحله‌ی بعدی شناخت مشتری و تعریف ارزش از دید مشتری است. همان‌طور که گفتیم در حال حاضر ارزش‌گذاری‌های تجاری بر مبنای ارزشی که بازار تعیین می‌کند انجام می‌شود و این مشتری را نسبت به نوسانات بازار آسیب‌پذیر می‌کند. هدف ما این است که ارزش‌گذاری را به دست مشتری بدهیم طوری که نیازهای واقعی مشتری و آنچه که در‌ واقع به ارتقا تجربه‌ی مشتری از زندگی منجر می‌شود مبنای ارزش‌گذاری ما در فرآیند‌های تجاری باشند.

با توجه به آنچه در بخش قبل از مزایای زنجیره‌ی ارزش گفتیم، ویرا ایجاد سامانه‌ای که به ما امکان شناسایی نیازهای مشتری، تعریف فرآیندهایی برای ارضاء این نیازها، و جلوگیری از وارد آمدن ضررهای احتمالی به مشتری را بدهد مفید دانست. برای مثال ممکن است ما با بررسی شرایط مشتری و زنجیره تأمین در صنعت دارو به این نتیجه برسیم که لازم است ارزشی مثل کاهش هزینه‌ی یک داروی خاص، حذف/جای‌گزینی یک داروی خاص به علت اثرات جانبی نامطلوب، تعیین شرایط(سنی یا شغلی) برای در دسترس قرار دادن یک داروی خاص،… در این زنجیره تعریف کنیم. با شناختی که از هر حلقه‌ی زنجیره و نحوه‌ی تعامل آن با دیگر حلقه‌ها داریم، می‌توانیم به طور دقیق تصمیم بگیریم که این ارزش از جانب مشتری به کدام حلقه‌ی زنجیره باید جریان پیدا کند. برای مثال این سامانه به ما کمک می‌کند به این سؤال پاسخ دهیم که آیا برای کاهش هزینه‌ی یک داروی خاص (به عنوان یک ارزش) باید تعداد تولیدکنندگان این دارو را افزایش داد یا روی پژوهش برای یافتن گزینه‌های دیگری با کاربری مشابه این دارو سرمایه‌گذاری کرد؟

برخی از اطلاعاتی که در سامانه مدیریت زنجیره تامین و زنجیره ارزش ویرا گنجانده شده و مبنای کاربری‌هایی که توضیح خواهیم داد قرار می‌گیرند به شرح زیر است:

  • اطلاعات مربوط به زنجیره‌ی تأمین به تفکیک صنعت
  • منابع انسانی موجود در سطوح مختلف (کارگر، مهندس،‌ مدیر،…) با سوابق کاری و تحصیلی
  • توزیع‌کننده‌ها و اطلاعات مربوط به نوع کانال توزیع، و توزیع جغرافیایی توزیع‌کننده‌ها
  • تأمین‌کنندگان مواد اولیه
  • تولیدکننده‌ها و حوزه‌ی دقیق فعالیت و نرخ تولید هر کدام
  • اطلاعات مربوط به روابط بالفعل موجود در زنجیره‌ی تأمین برای شناخت نحوه‌ی وابسته‌گی هر حلقه به دیگر حلقه‌ها.
  • اطلاعات مربوط به بازار هدف،‌ به تفکیک صنعت از جمله ویژگی‌های مردم‌شناختی، روان‌شناختی، اقتصادی و اجتماعی مشتری‌ها و تغییرات این ویژگی‌ها در طول زمان به منظور شناخت نیازهای فعلی، پیش‌بینی وضعیت آینده، و پیش‌بینی جهت‌گیری‌های آتی بازار هدف.

برخی از کاربری‌های این سامانه به شرح زیر است:

  • شناسایی گلوگاه‌های زنجیره‌ی تأمین با توجه به یک ارزش خاص که مورد نظر است.
  • قابلیت شبیه‌سازی وضعیت صنعت با فرض افزودن/کاستن حلقه به/از نقاط مختلف زنجیره‌ی تأمین
  • جست‌و‌جوی نیروی انسانی
  • قابلیت پیش‌بینی تولید ارزش در صنایع نو پا با استفاده از اطلاعات مربوط به صنایع مشابه
  • شناسایی بهترین نقطه در زنجیره‌ی تأمین برای تزریق منابع در راستای بیشینه نمودن یک ارزش خاص

 

«استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر لینک و منبع، بلامانع است»